شب تاب

شب تاب

شبپره های مخفی ذهن,بالهای استواردر می آورند و در آسمان غروب پر می کشند و میروند

اگر....مطلب ارسالی از مهدیه

چشم هایمان به جای لب هایمان سخن نمیگفتند

و ما کلام محبت را در میان گناه های گهگاهمان جست و جو نمیکردیم

اگر دیوار نزدیک تر بود

به اولین خمیازه به خواب میرفتیم

. هر عادت مکرر را در میان 24 زندان حبس نمیکردیم

اگر خواب حقیقت داشت

همیشه خواب بودیم

هیچ رنجی بدون گنج نبود

ولی گنج ها شاید بدون رنج بودند

اگر همه ثروت داشتند

دل ها سکه ها را بیش از خدا نمی پرستیدند

و یک نفر در کنار خیابان خواب گندم نمیدید

تا دیگران از سر جوانمردی

بی ارزش ترین سکه ها را مثار او کند

اما بی گمان صفا و سادگی می مرد

......

اگر مرگ نبود

همه کافر بودند

و زندگی بی ارزش ترین کالا بود

اگر عشق نبود

به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم؟

کدام لحظه ی نایاب را اندیشه میکردیم؟

. چگونه عبور از روزهای تلخ را تاب می آوردیم؟

آری بی گمان بیش از این ها مرده بودیم

اگر کینه نبود

قلبها تمامی حجم خود را در اختیار عشق میگذاشتند

اگر خداوند

یک روز آرزوی انسهن را بر آورده میکرد

من بی گمان

دوباره دیدن تورا آرزو می کردم

و تو نیز

هرگز ندیدن مرا

آن گاه نمیدانم

به راستی خداوند کدام یک را میپذیرفت

                                                               دکتر شریعتی


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: ׀ تاریخ: برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

درباره وبلاگ

دنیایم را میدهم برای لبخندت, هراسی نیست. شاد که باشی دوباره دنیا از ان من است...


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , fireflies.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM